مجلهء حقیقت «تاسیس1384ش» دورهءجدید.
از اینکه مجلهءحقیقت را انتخاب کردید خوشحالیم.
مارا از آثار و نظرات سازندهء خود بهره مند کنید.
majallehaqiqat.loxblog.com
براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
آخرین نطرات
علی آقا محمدی - تشکر فراوان از آقای اسماعیلی بابت گزارش خوبشون - 1396/11/25
فهیمی - سلام.مدت زیادی از فعالیت در مجله حقیقت دور بودم امروز دیدم مجله پرباری شده و مطالب بسیار مفید ارایه می شود. از دست اندر کاران و عزیزانی که زحمت میکشد کمال تشکر را دارم. - 1396/3/16
mohseni - روحش شاد
خداوند غریق رحمتش کند با این فعالیتهای ماندگارش
امروز هرچه داریم از دست علمای خاضع و زحمت کش است
همه مایه افتخار اسلام و مسلمین هستند. - 1395/10/4
حیاتی - سلام استفاده کردیم عالی بود - 1395/2/25/majallehaqiq
حیاتی - سلام تشکر از اطلاع رسانی جامع پاسخ: سلام سپاس از حسن نظرتان... - 1395/2/22/majallehaqiq
برخودلازم میدانم از تمامی کسانی که باعث وبانی برگزاری این مراسم معنوی بودند ویادوخاطرات انشهدای بی شمع وچراغ را درخاطره ها طنین انداز نمودند تشکروقدردانی نمایم وخداقوت رانثارشان کنم.
اجرکم عندالله پاسخ: سلام...
سپاس از حسن نظر شما... - 1395/2/22/majallehaqiq
محمد بیانی - عکس یاد گاری تان حرف نداشت اشنایان قدیمی در هم جمعند روح شهدا را هم خدا وند غریق رحمت .نماید پاسخ: ممنون از ارسال پیامتان... - 1395/2/22/majallehaqiq
آریایی - ان شا الله تمام عاشقان و دوست داران اهل بیت ع بتوانند به سلامت به زیارت امام حسین ع مشرف شوند...
و هر دو دولت عزیز و برادر ایران و عراق بتوانند در امر ورود و خروج زایران همکاری کنند.
- 1394/9/7/majallehaqiq
1-2نقش ذاتى و موضوعى دين در عرصههاى اجتماعى و سياسى:
سكولار ولائيكها، اگر به نقش معنوى وتربيتى (نقش ذاتى دين) اعتراف دارند، بايد به نقش وكاركرد موضوعى دين، نيز باور داشته باشند، زيرا لازمه تصديق به نقش ذاتى دين (نقش وكارآمدى فردى درحيات معنوى)، نقش وپزيرش موضوعى آن را لزوما؛درپى خواهد داشت، چون اقتضاى ذات وفطرت توحيدى انسان در يك تربيت واقعى و عينى، و فعليت يافتن جانشينى انسان و تجلى أسماء و صفات ربوبى در وى ميباشد، كه تربيت كامل و همه جانبه انسان در تربيت كامل سياسى واجتماعى اش نهفته خواهدبود، نه تربيت فردى ويك بعدى.
پس، اقتضاى تربيت فردى جدايى از تربيت خانوادگى، سياسى و اجتماعى نيست. و تربيت كامل انسان در حشر ونشر وى باسايرين و در سايه آزمايشهاو نشيب وفرازهايى زندگى جمعى است نه در خلوت گزينى هاى غير مسئولانه فردى. و بلكه انسان به تنهايى و باقيد انفراد، تنهاانسان منطقى وبالحمل الاولى (انسان كلى وانتزاعى)است، نه انسان واقعى و بالحمل الشايع (بالفعل). چون جوهره انسان در بعد اخلاقى و غيره، در جمع و براساس ارتباط و تعامل با ديگران- به جهت مدنىالطبع بودن و انسيابى با سايرين- معنا و عينيت پيدا مىكند.و چنين است كه مابه ضروت تفكيك ناپزيرى تربيت از سياست- كه نوعى تربيت و مديريت رشد بايسته است، و ارتباط دين و سياست، باورمنديم. زيرا دين، وقتى هادى انسان است، كه حافظ كرامت سياسى وى نيز باشد و تربيت كامل انسان نيز تنها در سايه يك جامعه شايسته و دولت ارزشيى متحقق الوقوع خواهد بود.
نويسنده کتاب الحياة، تعبير مناسبى دارد: وقتى دين، هادى انسان است، حافظ كرامت سياسى وى نيز خواهد بود.[1]
استاد محمد رضا حكيمى در كتاب خورشيد مغرب، نگرش متين و درستى از هماهنگى تربيت و سياست ارائه كرده است كه بخشهاى از آن راذيلا مطالعه مىكنيم:
تربيت و سياست، دو پديدهاند در ارتباط با يكديگر و تكميل كننده يكديگر، تربيت، زمينهساز سياست است و سياست، گسترنده تربيت.. اگر در يك خط باشند، و از يك زمينه برخاسته باشند، هر دو موفقند و پيروز و اگر جز اين باشد، هر دو شكست خوردهاند و ناكام.
در دين عميق اسلام، اين دو، نه تنها در ارتباطند، بلكه به گونهاى متحدند و يگانه. همان اصولى كه شالوده تربيت فردى است، شالوده سياست اجتماعى است. اين است كه اگر تربيت، تربيت اسلامى باشد، فرد چنان ساخته مىشود كه گويى تجسم حاكميت سياسى اسلام است و اگر سياست، سياست اسلامى باشد، جامعه چنان هماهنگ و كوشا حركت مىكند كه گويى همه پيكره اجتماع يك تن است و يك عينيت.
حكيمى درباره نقش برجسته و هدايتگرانه دين و دو ركن اساسى آن (تربيت و سياست) مىنويسد: تربيت خواهى و سياست، نظارت بر حركت انسان است و زندگى نيز تركيبى از دو جريان تفكيكناپذير.
- 1جريان حيات فردى.
- 2جريان حيات اجتماعى.
چون چنين است، اسلام به اين هر دو جريان، توجه عميق كرده است، تا هيچ كدام دچار تباهى و فساد و انحطاط نگردد. زيرا كه هر يك از اين دو جريان، دچار تباهى و فساد و انحطاط گردد، آن ديگرى را نيز به تباهى و فساد و انحطاط خواهد كشانيد. اگر جريان حيات فردى فاسد باشد، جريان حيات اجتماعى فاسد خواهد شد. و بالعكس..
اين است كه اسلام، به منظور تصحيح حيات فردى، به امر تربيت مىپردازد، و به منظور تصحيح حيات اجتماعى، به امر سياست. و در اين زمينه، هم فرد را و هم اجتماع را، هر دو را، زير دو پوشش حفظ كننده قرار مىدهد: فرد را به عنوان فرد زير پوشش تربيت اسلامى قرار مىدهد و به عنوان عضوى از اجتماع، زير پوشش سياست اسلامى. و جامعه را، به عنوان جامعه، زير پوشش سياست اسلامى قرار مىدهد و به عنوان افراد، زير پوشش تربيت اسلامى.
بنابرآنچه ياد شد، در نظام اسلامى، تربيت (رهبرى و اداره فرد) و سياست (رهبرى و اداره اجتماع) دوشادوش حركت مىكنند، براى اداى "رسالت بزرگ" بدين گونه، تربيت اسلامى، فرد مددكار سياسى اسلامى اجتماع است و سياستِ اسلامى اجتماع، مددكار تربيت اسلامى فرد. و اينها همه، مقدمه ارائه "تفسير بزرگ" است، يعنى "تفسير حيات" و «تفسير زندگى«
اسلام، زندگى را در رابطه با انسان و سعادت، تفسير مىكند: انسان در مسير زندگى ناپايدار حركت مىكند، براى به دست آوردن سعادت پايدار و جاويد. آنچه براى انسان مىباشد، حاصل همين حركت است: "و ان ليس للانسان الا ما سعى".نجم،39
و اجابت دعوت حيات و اميد بخش قرآن: "يا ايها الذين آمنوا استجيبوا للّه و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم":انفال:/26
1-3 نظريه شهيد در باره دين به عنوان سنت الهى و آفريده خداوند:
شهيدصدر، باتأکید بر تكوينى بودن دین، آن را به عنوان سنت الهى و آفريده خداوند معرفی می کند وچنين مىنويسد:
دين تنها يك دستور صادره از بالا و يك تشريع قانونى نيست، بلكه دين »فطرت الهى «است كه انسان برآن آفريده شده و هيچ تبديل و تغييرى در آفريده آفريدگار نيست. "لاتبديل لخلق الله وذلك الدين القيم" روم:30
وى اضافه مىكند: چنانكه نمىتوانجزئى از هويت انسانى را از وى جداكرد، دين رانيز نمى توان از انسان دور نمود.تفكيك دين از انسان، تجزيه هويت وى خواهد بود.
بدين ترتيب دين در منظر صدر، فراتر از دست آوردهاى انسانى است و يك مقوله فوق تاريخى شمرده ميشود. (طبعا اين تعريف نگاه به ماهيت دين دارد، نه عوارض، ضمائم و لوازم آن كه در تعبير مصباح نيز آمده بود.(
شهيد بر اساس استدلال باآيه "فطرة الله التى فطر الناس عليها" اظهار ميدارد: دين چون سنتى است براى انسان، هيچ وقت - تازمانى كه وى انسان است - ازوى جدا نخواهد شد. از اين جهت، كلمه "لا" در آيه نافيه است كه نفى تبديل و تفكيك انسان از آفرينش وى ميباشد. پس "لا" ناهيه نيست كه يكدستور بازدارنده باشد.
براساس ديدگاه شهيد، دين، چون يك حقيقت تكوينى است نه يك أمر اعتبارى وانتزاعى، مقابله با دين پيامد وكنش دنيايى دارد، از اين جهت، مدعاى سكولاريستها(كه دين يك أمر اخروى است) خود بخود منتفى مىگردد.
شهيد در باره پيامد درگير شدن با دين در دنيا، مى گويد: ميشود بادين در كوتاه مدت به مخالفت برخاست و مبارزه كرد.. ولى همين دين، در دراز مدت، روزگار دين زدايان و دشمنان را تباه خواهدساخت .. همان كارى كه با اقوام لوط و غيره صورت گرفت. در عصر و زمان ما نيز اين حقيقت كاملا مشهوداست زيرا دين بود كه بدون كوچكترين تحميل([2]) جنگ از بيرون، بزرگترين دشمن ايدئولوژيك خود- كمونيسم و اتحاد شوروى- را فروپاشاند.
وامروزه غرب، با قانونى شمردن همجنس بازى و ازدواج بامحارم وآزاديهاى بى حد وحصر حيوانى، در جامعه ليبرال، كه ستيز با دين شمرده ميشود، ميرود كه به سرنوشت كمونيسم دچار شود، فاجعه ايدز، فروپاشى خانواده، بحران هويت و بيماريهاى روانى وعصبى از نشانههاى اين فروپاشى تدريجى است. براساس آمار وگزارشهاى عينى در غرب، خانوادهى نيست كه بدون قرص اعصاب به بستر برود.بر اساس گزارش جديد دانشگاه شيكاگو:بيش ازنيمى از مردم آمريكا به درمانگاههاى روانى مراجعه كردهاند.
شايد به اين جهتاست كه يكى از معانى"دين"،«جزاء" ميباشد: "ملك يوم الدين" سوره حمد،و مانند "الذين يكذبون بيوم الدين". مطففين 11 "وما ادراك ما يوم الدين" انفطار: 17
[1] -نقد و زندگى امام شرفالدين - استاد محمدرضا حكيمى.
[2] -السنن التاريخية فى القران من المجموعة الكاملة لمؤلفات السيد محمد باقر الصدر: 90/12وبعد ازآن.دار التعارف للمطبوعات.بيروت.